به آقا گفتم: خانم كه داخل اتاق مي‌آيند همان موقع به ايشان بگوييد در را ببندند. گفتند: "‌من حق ندارم به ايشان امر كنم. "

خانم زهرا مصطفوي روايت مي كند كه :من نديدم در طول زندگي، امام به خانمشان بگويند در را ببنديد. بارها و بارها مي‌ديدم كه خانم مي‌آمدند و كنار آقا مي‌نشستند، ولي امام خودشان بلند مي‌شدند و در را مي‌بستند و حتي وقتي پا مي‌شدند به من هم نمي‌گفتند كه در را ببندم. حتي به صورت خواهش هم از ايشان چيزي را نمي‌خواستند .

خانم حضرت امام رحمه الله می گوید چون بچه هایشان شب ها خیلی گریه می کردند و تا صبح بیدار می ماندند امام شب را تقسیم کرده بودند؛ یعنی مثلاً دو ساعت خودشان از بچه نگهداری می کردند و خانم می خوابیدند و دوساعت خود می خوابیدند و خانم بچه ها را نگهداری می کرد.

خانم صديقه مصطفوي دختر امام(ره) نيز اظهار مي كند: «من اولين فرزند بودم و خيلي به من علاقه داشتند و فوق العاده احترام به من مي گذاشتند. توي اتاق ايشان كه مي رفتم مي نشستم اگر مثلاً آب مي خواستند يا يك دارويي مي خواستند به من نمي گفتند. يك وقت مي ديدم آقا بلند شده و مي رفتند ليوان آب يا دارويشان را مي آوردند، من ناراحت مي شدم مي گفتم آقا به من بگوييد. اما احترام مي گذاشتند.

خانم حضرت امام رحمه الله می گوید : امام در اوج عصبانیت هرگز بی احترامی و اسائه ادب نمی کردند. همیشه در اتاق جای بهتر را به من تعارف می کردند، تا من نمی آمدم سر سفره غذا خوردن را آغاز نمی کردند و هرگز حاضر نبودند که در خانه کار کنم.

ایشان هرگاه به مجلسی وارد می شدند به همگان سلام می کردند وحتی اهل منزل ایشان نیز کمتر می توانستند دراین کار از امام پیشی بگیرند. در شب های غیر ماه رمضان که قرار نبود کسی روزه بگیرد، ایشان هیچ کس را بیدار نمی کردند. خودشان سماور را روشن می کردندو چای درست می کردند و معمولاً یک تخم مرغ، سحری ایشان بود.

پ.ن:به گفته تابناک در حکم دادگاه بدوی که  روز شنبه ۲۸ فروردین ۱۳۸۹ به محمود علیزاده طباطبایی وکیل آقای نوری زاد ابلاغ شده است، محمد نوری زاد به اتهام "فعالیت تبلیغی علیه نظام و تخریب چهره  نظام" به یک سال حبس تعزیری، به اتهام توهین به مقامات و مسئولان نظام به دو سال و نیم حبس تعزیری و ۵۰ ضربه شلاق محکوم شده است.

پ.ن:جای سید مرتضی خالی. میخواهند رفیقش را شلاق بزنند.